خوشه چین

یادداشت های بعد از چهل سالگی

خوشه چین

یادداشت های بعد از چهل سالگی

استرس و اضراب محصول نوع نگاه ما به جهان است.

به نام خدا

در دنیایی زندگی می کنیم که به جرات می توان گفت که در آن استرس و اضطراب گریبانگیر اکثر آدم ها می باشد و علت بسیاری از مشکلات و بیماری ها است.

یکی از ریشه های استرس، نگرانی از سلامت بدن است.بر اساس آموزه های طب جدید، بدن ما مثل یک اتومبیل است که باید هر از چند وقتی آن را چکاپ کنیم و در حین رانندگی هم شش دنگ حواسمان به آن باشد وگرنه، یک لحظه غفلت برابر با مرگ! این نگرش، روان ما را به هم می ریزد.

من یادم هست که در بچگی که به روستا می رفتم، پیرمردی را می دیدم که بعد از ظهرها که از باغش می خواست به خانه اش برگردد، سوار بر مرکبش  (که یک الاغ بود)می شد و از فرط خستگی در وسط راه خوابش می گرفت و در نهایت، با سلامت کامل، به خانه اش می رسیدو با ایستادن الاغ از حرکت، از خواب بیدار می شد.

حالا بیاییم فرض کنیم که مَرکبِ بدنِ ما ، از جنس اسب و الاغ باشد . آن وقت اگر مدتی ، خوابمان ببرد، مرگ نهایت کارمان نخواهد بود. 

بدن ما، درک و هویت مستقلی دارد و ما باید آن هویت را به رسمیت بشناسیم و فقط به یاری او بشتابیم و به تصمیماتش احترام بگذاریم. نه آن که برای او تصمیم بگیریم که فلان جزء بی ریخت است و باید کوچک شود و ...

البته باید مطمئن شویم که پس از سال ها دیکته ی اَوامرمان به او، آیا قدرت درک و عقل و تصمیم گیریش همچنان کار می کند ، یا این که افسرده شده است و دل از دنیا بریده؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.